جدول جو
جدول جو

معنی فانی کور - جستجوی لغت در جدول جو

فانی کور
(یِ)
شاعری فارسی زبان از بخاراست. و معما را نیک میداند و طبعش غرایب پسند است. از اوست این مطلع:
نه داغ تازه مرا بر دل مشوش بود
ز کاروان غمت مانده جای آتش بود.
(از مجالس النفائس میر علیشیر نوایی چ حکمت ص 160 و 90)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از نان کور
تصویر نان کور
نمک نشناس، حق ناشناس، نمک به حرام، بخیل، دون همت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مانیکور
تصویر مانیکور
آراستن ناخن های دست
فرهنگ فارسی عمید
معمار، (ناظم الاطباء)، بنا
لغت نامه دهخدا
نام یکی از تپه های هفتگانه رم بساحل رود تیبر
لغت نامه دهخدا
(فَ تَ سُ)
از قزوینست. وی بسیار مردم آزار بود. در جوانی وفات یافت و این مطلع از اوست:
غریب بر سر کوی حبیب میمیرم
اجل بیا که به جایی غریب میمیرم.
(از تحفۀ سامی ص 154)
لغت نامه دهخدا
(سِیْ یِ شُ رُلْ لاه)
دهی است از دهستان دشت طال بخش بانۀ شهرستان سقز. واقع در 17هزارگزی شمال باختری بانه و دوهزارگزی جنوب شوسۀ بانه به سردشت. ناحیه ای است واقع در دشت سردسیر و دارای 102 تن سکنه. از چشمه مشروب میشود. محصولاتش غلات، لبنیات، توتون و ارزن است. اهالی به کشاورزی و گله داری گذران میکنند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
مواظبت از دست و ناخن ها، نگهداری از دست و ناخن ها، در تداول عامۀ فارسی زبانان به معنی لاک ناخن (زنان) به کار می رود،
- مانیکور کردن، لاک زدن ناخن (زنان)
لغت نامه دهخدا
حرام نمک، (از برهان قاطع) نمک بحرام، حق نشناس، (ناظم الاطباء)، ناسپاس، حق ناشناس،
- نان کور و آب کور، ناسپاس، (امثال و حکم)،
، مردم خسیس و بخیل و ممسک و دون همت، (برهان قاطع) (ناظم الاطباء)، مرد لئیم و خسیس که گوئی هرگز نان را ندیده است، (فرهنگ نظام) (از فرهنگ رشیدی)، خسیس و بخیل و دون همت که نان آن را کس ندیده باشد، و آن را آب کور نیز گویند، (آنندراج) (انجمن آرا)، که نان رسان نیست، که از نان دادن مضایقه دارد، لئیم،
- امثال:
نانکور شنیده بودیم آب کور ندیده بودیم:
به مجلس تو رهی را شکایتی است شگرف
که سال سفله پدید آمد و زمان نان کور،
ناصرخسرو (از فرهنگ نظام)،
ز بس نان کور و کم سفره است دنیای دنی گوئی
بجای حمد تکبیر فنا خواندند بر خوانش،
ابراهیم ادهم (از فرهنگ نظام)
لغت نامه دهخدا
تصویری از مانیکور
تصویر مانیکور
فرانسوی دست آرای
فرهنگ لغت هوشیار
حق ناشناس، ممسک بخیل: ازبرای آب چون خصمش شدند آب کور و نان کورایشان بدند. (مولوی امثال و حکم دهخدا)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مانیکور
تصویر مانیکور
لاک ناخن، مرتب کردن ناخن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نان کور
تصویر نان کور
حق نشناس
فرهنگ فارسی معین
لاک ناخن زدن، ناخن پیرایی کردن، ناخن آرایی کردن
فرهنگ واژه مترادف متضاد